دانلود پایان نامه، پروپوزال، پروژه، گزارش سمینار

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

" فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | قسمت 3 – 4 "

21 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

فصل دوم

 

مبانی نظری و پیشینه پژوهش

 

۲-۱٫ مقدمه

 

در فصل دوم پژوهش مطالعات نظری در۴ بخش ارائه شده است. با توجه به موضوع پژوهش در بخش۲-۲ با تمرکز بر مباحث نظری «همکاری علمی»، ابتدا مروری برتاریخچه، مفهوم همکاری علمی و ارتباط آن با مفاهیمی چون تالیف مشترک و خرد جمعی ارائه شده است. افزون بر آن ویژگی‌های این نوع از همکاری در فضای مجازی بیان شده است. در بخش ۲-۳ با تأکید بر مباحث نظری «ویکی‌پدیا »، ابتدا تاریخچه ومفهوم ویکی مطرح شده و سپس با ارائه پتانسیل‌های کاربردی ویکی‌ها، ویکی‌پدیا به عنوان شناخته شده‌ترین نمونه معرفی می‌شود. بخش ۲-۴ با تمرکز بر «ویکی‌‌پدیای فارسی»، شامل مباحث مربوط به ساختار ویکی‌پدیا، ساز ‌و کارهای مشارکت و همکاری علمی در ویکی‌پدیا، دلایل و انگیزه های همکاری و نیز مهمترین چالش‌ها برای همکاری می‌باشد. در نهایت در بخش پایانی، پیشینه‌های مرتبط با پژوهش در داخل و خارج از کشور مرور می‌شود.

 

۲-۲٫ مروری بر همکاری‌ علمی

 

تعامل درمیان متخصصان حوزه های علمی مدت‌هاست که ضروری شده است. اکثر مراحل فرایند پژوهش به فعالیت‌های ارتباطی نسبتا زیادی از قبیل گفت وگوی متخصصان با یکدیگر، نوشتن و مطالعه مقالات و نامه‌ها وابسته است. نه تنها متخصصان نتایج پژوهش و اطلاعات را بایکدیگر مبادله می‌کنند، بلکه نتایج پژوهش را به صورت مشترک تولید می‌کنند. همکاری شکلی قوی از تعامل است که امکان ارتباط مؤثر و نیز سهیم شدن در قابلیت‌ها و سایر منابع را می‌دهد (اسدی و همکاران، ۱۳۹۰). یکی از بهترین روش‌های علمی کردن مفاهیمی نظیر اشتراک دانش و نیز روابط بین رشته‌ای در جوامع علمی امروز، همکاری علمی پژوهشگران با همدیگر به منظور استفاده از دانش، تجربه، امکانات و مهارت‌های موجود در دانشمندان هم‌رشته و یا دیگر رشته‌ها است (نوروزی و ولایتی، ۱۳۸۸، ص.۲۲).

 

در واقع همکاری علمی را می‌توان بازتاب فعالیت‌ها و رویکردهای جامعه علمی به شمار آورد. به طوری که مطالعه و بررسی این مقوله می‌تواند به جامعه شناسی علم نیز کمک کند (رحیمی و فتاحی، ۱۳۸۶).

۲-۲-۱٫ تاریخچه همکاری علمی

 

منشا و بنیان همکاری علمی را باید با مطالعه تاریخ گذشته آغاز کرد. همکاری علمی ویژگی مهم ساختار پژوهش علمی معاصر است، البته کار گروهی علمی از قرن بیستم نمود پیدا نکرده و در واقع همکاری علمی مفهومی تازه نیست، بلکه واکنشی در برابر پدیده حرفه‌ای شدن علم است. حرفه‌ای شدن، فرایندی است که گروهی از پژوهشگران را با مجموعه‌ای از گرایش‌ها- گرایش‌هایی را که هم فراگیر و هم منحصر به فرد هستند- سازمان می‌دهد، ‌به این معنی که حرفه‌ای شدن، قواعد، حقوق، و راه و رسم دسترسی به یک گروه را دربرمی‌گیرد؛ چه ‌به این صورت که اعضای یک گروه را گرد هم آورد و یا این که آن‌ ها را از سایر افراد در جامعه بزرگ‌تری جدا سازد. بدین ترتیب ریشه پژوهش‌های گروهی و مشارکتی را باید از زمان تولد علم نوین ( انقلاب علمی قرن هفدهم) و در سازمان‌های ارتباطی انقلاب علمی یعنی مجله‌های علمی و مقاله های آن ها جستجو کرد. فرانسه پس از قرن هفدهم برجسته‌ترین مؤسسه‌‌های علمی جهان را تشکیل داد و بدین ترتیب شرایط موجود در این کشور بنیانی برای رشد آموزش رسمی علمی، آزمایشگاه‌های پژوهشی جدید و تخصص‌گرایی و در نهایت حرفه‌ای شدن فراهم آورد بدین ترتیب فرانسه الگویی برای تقلید سایر کشورها نظیر آلمان و انگلستان شد (بیور و روزن[۸]، ۱۹۷۸، نقل در رحیمی و فتاحی، ۱۳۸۶). در پی این تحولات پژوهش‌ها نشان دادند که در نیمه اول قرن نوزدهم دانشمندانی که با یکدیگر همکاری علمی داشتند، به طور متوسط توان تولید یا بهره‌وری بالاتری نشان دادند و گرایش عمده در همکاری علمی افزایش چندنویسندگی است (هریسون و زیمون[۹]، ۲۰۰۰، نقل در رحیمی و فتاحی،۱۳۸۶).

 

در دهه های اخیر پدیده تالیف مشترک توجه زیادی را در جامعه شناسی علم به خود جلب ‌کرده‌است. اکنون به نظر می‌رسد در رشته‌های خاصی از علوم، روزگاری که یک متخصص به تنهایی کار می‌کرد به پایان رسیده است. در پی این تحولات در قرن بیستم با توسعه دانشگاه‌ها و با ایجاد مقاطع تحصیلات تکمیلی که بر پژوهش تأکید داشتند موضوع همکاری علمی اهمیت فزاینده‌ای یافت. در واقع همکاری علمی فعالیتی جدید نیست و مدت‌هاست که در چارچوب سازمانی دانشگاه‌های پژوهشی مدرن جای گرفته است و با وجود تمام موانع در هر زمانی انجام شده است(رحیمی و فتاحی، ۱۳۸۶).

 

در عصر حاضر، ابزارهای مختلف فناوری‌های جدید، فضاها و فرصت‌های بیشتری برای امر مشارکت و همکاری علمی به منظور بهبود انتقال دانش، ایجاد ‌کرده‌است به گونه‌ای که استفاده از این ابزارها موجب ارتباط بهتر و بیشتر و نیز همکاری سازنده‌تر در ساخت و ساز و ایجاد دانش شده است.

 

۲-۲-۲٫ تعاریف و مفاهیم همکاری علمی

 

۲-۲-۲-۱٫ همکاری و مشارکت

 

همکاری به زبان ساده به معنی مشارکت و تعاون در انجام فعالیت‌ها و طرح‌های مشترک است. به دیگر سخن همکاری فعالیتی گروهی است که درآن تمامی اعضای یک گروه برای رسیدن به یک هدف ویژه با بهره گرفتن از تمامی امکانات بالقوه گروه، در ارائه پیشنهاد‌های علمی، اندیشه‌های نو و نوآوری، تصمیم‌گیری، برنامه‌ریزی، اجرا و بهره‌برداری از دستاوردهای گروهی دخالت دارند(نوروزی و ولایتی،۱۳۸۸، ص ۲۶).

 

ماکسول[۱۰] در اشاره به تفاوت همکاری و مشارکت بیان می‌کند که همکاری به معنای رضایتمندی برای انجام دادن کار با همدیگر است. اما مشارکت به معنای کار کردن با هم و به جدیت است. کاری که هم‌تیمی‌های مشارکت‌پذیر انجام می‌دهند چیزی بیشتر از فقط کار کردن با یکدیگر است. هر فرد چیزی را به میان می‌آورد که به کار آن‌ ها ارزش افزوده داده و اثر هم‌افزایی به تیم می‌دهد. جمع جبری یک کار گروهی مشارکتی، همیشه بیشتر از بخش‌های آن گروه به تنهایی است (ماکسول، ۱۳۸۵ب،ص.۲۱، نقل در نوروزی و ولایتی،۱۳۸۸، ص ۳۳).

 

در اجرای پژوهش مشارکتی روش‌شناسی‌های متنوعی وجود دارد. کرونبرگ[۱۱] برخی از اصول پژوهش مشارکتی را چنین خلاصه ‌کرده‌است که:

 

    • پژوهش مشارکتی براین فرض استوار است که انسان‌ها دارای توانایی ذاتی برای تولید دانش هستند و در نتیجه تولید دانش در انحصار «متخصصان» نیست.

 

    • پژوهش مشارکتی فرایندی آموزشی برای پژوهشگران و مشارکان در طرح‌های پژوهشی است. این رهیافت متضمن شناسایی نیازهای اجتماع، آگاهی درباره محدودیت‌ها و تحلیل علل مشکلات، تدوین و اجرای راه‌حل‌هاست.

 

    • پژوهشگر آگاهانه متعهد به در نظر گرفتن آرمان اجتماع است. ‌بنابرین‏ اصل سنتی بی‌طرفی علمی را در پژوهش رد می‌کند.

 

    • پژوهش مشارکتی مبتنی بر فرایند دیالکتیکی گفت و گو بین پژوهشگر و اجتماع است. گفت وگو چارچوبی فراهم می‌سازد که راه را بر تحریف و مداخلات روش‌شناختی نامربوط می‌بندد و فرایند پژوهش را کنترل و هدایت می‌کند.

“

 نظر دهید »

" مقالات و پایان نامه های دانشگاهی | گام سوم – تهیه­ فهرست از فعالیت‌های روزانه – 9 "

21 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

 

این مهارت‌ها شامل:

 

مهارت برنامه‌ریزی، مهارت ایجاد انگیزه، مهارت مطالعه، مهارت تمرکز حواس، مهارت یادداشت‌برداری و مهارت تصمیم‌گیری است.

 

تحقیقات انجام‌شده روی افراد مختلف نشان می‌دهد، بازده مطالعه در دانش آموزان بسیار متفاوت است. بررسی علل این تفاوت‌ها، نشان داده علت اصلی این امر آن است که برخی دانش آموزان از فنون و مهارت‌های لازم برای مطالعه آگاهی دارند و آن‌ ها را نیز به کار می‌برند، در حالی که اغلب آن‌ ها از مهارت‌های لازم آگاهی ندارند یا اگر اطلاع دارند از آن‌ ها استفاده نمی‌کنند و به اهمیت کاربرد آن واقف نیستند.

 

یکی از مهم‌ترین این مهارت‌ها استفاده مفید از زمان یا همان «برنامه‌ریزی» است. هدف از برنامه‌ریزی، تحت کنترل درآوردن زمان و استفاده مفیدتر از آن است. فرد با برنامه‌ریزی صحیح می‌تواند به میزان قابل توجهی در وقت صرفه‌جویی کند و از وقت‌های اضافه نیز برای انجام کارهای موردعلاقه خود مانند گردش با دوستان یا تماشای فیلم استفاده کند. هدف از برنامه‌ریزی هم جلوگیری از انباشتگی دروس، عقب ماندن از کارها، یاس و دل‌زدگی از کار و درس و نبود اعتمادبه‌نفس است که وجود چنین مواردی به اضطراب و فشار بر حافظه منجر خواهد شد.

 

  1. تعریف برنامه‌ریزی

برنامه‌ریزی، فعالیتی مستمر و منطقی است که در آن‌هم مقصد (هدف) و هم بهترین راه رسیدن به هدف تبیین شده است. کیانی (۱۳۸۹) اصولی برای برنامه‌ریزی صحیح ‌به این شرح مطرح ‌کرده‌است:

 

– اصول برنامه‌ریزی

 

۱٫ خودشناسی: قبل از برنامه‌ریزی ‌یک‌بار خود را مرور کنید. ببینید توانایی‌ها و محدودیت‌های شما کدم‌اند، نقاط ضعف و قوّت شما در کجاست مثلاً چه قدر درگذشته آدم بااراده‌ای بوده‌اید؟ چقدر حاضرید لذّت‌ها و تفریحات آنی و مقطعی را برای رسیدن به یک امتیاز دراز مدّت و همیشگی به تأخیر بیندازید و یا نادیده بگیرید.

 

۲٫ واقع‌بینی: اگر می‌خواهید با برنامه‌ریزی تحصیلی به‌پیش بروید، معنایش این نیست که برنامه های شما باید تماماً درس، مشق، مطالعه و تست باشد. بلکه شما با برنامه‌ریزی زندگی می‌کنید. لذا فهرستی از کارهای روزانه خود را که حتماً باید انجام دهید تهیّه و سعی کنید آن را در برنامه‌ خود بگنجانید.

 

۳٫ فرد محوری: هر کس برای خود برنامه‌ریزی می­ کند؛ یعنی برنامه‌اش با توجه به عادات، ویژگی‌های شخصیتی و اهداف خودش تنظیم‌شده است و نمی‌توانیم از روی آن برنامه کپی بگیریم و یا این‌که نمی‌توانیم به مشاور یا معلّم راهنما بگوییم که یک برنامه تحصیلی به من بدهید. مشاور می ­تواند به شما کمک کند که در تنظیم برنامه چه نکاتی را رعایت کنید و یا انگیزه شمارا افزایش دهد و یا در هدف­گذاری به شما کمک کند ولی نمی­تواند یک برنامه برای شما بنویسد و از شما بخواهد به آن عمل کنید.

 

۴٫ ایمان به برنامه و مثبت اندیشی: روان­شناسان می­گویند رفتار شما از افکار شما سرچشمه ‌می‌گیرد اگر مثبت فکر کنید رفتار شما نیز در همان جهت است. اگر غزل یأس و ناامیدی بخوانید وضع کاملاً متفاوت است.

 

۵٫ واحد زمانی، هر برنامه­ای با توجه به هدفی که برای آن پیش‌بینی شده است نیازمند تعریف واحد زمانی است. هر برنامه را باید در ظرف زمان قرار دهیم این ظرف، گاهی روزانه، هفتگی، ماهانه و گاهی سالانه است.

 

۶٫ خلاقیت، اگر می‌خواهیم یک برنامه‌ریزی مؤثر و مطلوب داشته باشیم، باید قدرت خلاقیت خود را افزایش دهیم. خلاقیت یعنی توانایی تولید یک فکر جدید و یا به وجود آوردن شی جدید. برنامه­ ریزان خلاق دارای این ویژگی­های می­باشند: ۱- همیشه فکر خود را باز نگه می­دارند. ۲- قدرت ابتکار دارند ۳-قدرت تخیل دارند. ۴- افراد خلاق انعطاف‌پذیرند.

 

۷٫ ارزیابی مستمر، قرار نیست برنامه­ای که برای خودتنظیم می­کنیم، همیشگی باشد بلکه لازم است که در پایان یک دوره (مثلاً یک هفته) برنامه را ارزیابی کرده و اگر لازم باشد، اصلاحات لازم را اعمال نماییم (سیف،۱۳۸۹).

 

۸٫ اراده قوی و پشتکار، آنچه مهم است اراده قوی در پیمودن راه و پشتکار و تحمل سختی‌هاست.

 

– عوامل موفقیت در برنامه

 

۱- عوامل درونی: یعنی همه آنچه به خود فرد بازمی‌گردد؛ مانند میزان اعتقادی که به برنامه و هدف دارد، میزان اعتمادبه‌نفس دانش ­آموز، میزان توانایی‌های ذهنی و هوشی دانش ­آموز، میزان بهره­ مندی از سلامت جسمانی، خود پنداره‌ی مثبت، میزان اطلاعات و مهارت برنامه­ ریزی.

 

۲- عوامل بیرونی: علاوه بر تلاش فرد عواملی دیگر نیز می ­تواند بر موفقیت برنامه تأثیر بگذارد که عبارت‌اند از: خانواده، مدرسه و دوستان و … .

 

  • گام­های برنامه‌ریزی

برای داشتن یک برنامه­ ریزی صحیح و مناسب باید از مراحل زیر عبور کرد:

 

گام اول – تعیین نوع برنامه

 

برنامه­ ریزی بهترین وسیله برای مرتب کردن، سازمان دادن امور و نهایتاًً خود نظم‌بخشی است. برنامه­ ریزی صرفاً یادداشت کردن کارهای روزانه نیست بلکه تکنیکی است که به وسیله آن ‌می‌توان با مدیریت زمان و چینش درست‌کارها بهتر به اهداف پیش‌بینی شده رسید. لذا متناسب با حجم تکالیف و هدف­هایی که داریم برنامه در قالب‌های زیر ریخته می‌شوند:۱- روزانه ۲- هفتگی ۳ – ماهانه ۴- فصلی ۵ – سالانه.

 

گام دوم- تعیین روش برنامه

 

الف) برنامه زمان (ساعت) محور: یعنی ابتدا ساعات روزانه­ی خود را تنظیم کنید و سپس هر درس را در داخل آن ساعات قرار دهیم.

 

ب) برنامه تکلیف محور: در این نوع برنامه‌ریزی ابتدا دروسی را که باید بخوانیم مبنا قرار می­دهیم و سپس زمان مناسب برای هر درس را پیش ­بینی می­کنیم.

 

گام سوم – تهیه­ فهرست از فعالیت‌های روزانه

 

قبل از این‌که دست‌به کار شوید ابتدا کارها و فعالیت‌هایی را که می‌بایست انجام دهید را فهرست کنید.

 

گام چهارم- تعیین مدت‌زمان برنامه

 

اگر قرار باشد ما برنامه زمان محور یا تکلیف محور را برگزینیم درهرصورت باید بدانیم برای انجام اموری که فهرست کرده­ایم به طور متوسط در روز چه قدر وقت نیاز داریم.

 

گام پنجم – اولویت‌بندی و تعیین انجام کارها

 

منظور از اولویت‌بندی، تعیین درجه اهمیت تکالیف است. این درجه‌بندی می‌تواند از ۱ تا ۵ باشد. مثلاً برای دانش آموزان اولویت، دروس مدرسه است و بهتر است محور برنامه مطالب درسی همان روز و روز بعد باشد و باقی‌مانده‌ اوقات را باید به سایر امور اختصاص داد. اگر در درسی ضعف داریم و یا برای ما، دشوارتر است، باید ساعات بیش­تری را به آن درس اختصاص دهیم و بعضی دروس نیز زمان کم­تری را می‌طلبد.

 

گام ششم – تهیه­ جدول برنامه

 

برای این کار اول باید روش برنامه خود را معلوم کنید که آیا زمان محور است یا تکلیف محور؛ یعنی از روش تابع زمان پیروی می­کنید و یا از روش تابع تکلیف می­خواهید استفاده کنید.

 

“

 نظر دهید »

" پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی | ۲-۳-۱-۴- ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺗﻮازن اﯾﺴﺘﺎ – 1 "

21 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

ﺑﺮای ﻣﺜﺎل، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ اﯾﻨﮑﻪ ﮐﺪام ﯾﮏ از وﯾﮋﮔﯿﻬﺎی ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺬﮐﻮر ﻣﺪّ ﻧﻈﺮ اﺳﺖ، ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ نتیجه گیری های ﻣﺘﻔﺎوﺗـﯽ درﺑـﺎرۀ ﻧﺴﺒﺘﻬﺎی ﻫﺪف ﺷﺮﮐﺖ دﺳﺖ ﯾﺎﻓﺖ (ﮔﺮاﻫﺎم، ۲۰۰۳) ﺳـﻮم اﯾـﻨﮑﻪﺑﺎﯾـﺪ، ﺑـﻪ ﺟـﺎی اﻧـﺘﻘﺎل ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺑﻪ ﻣﺪﻋﯽ دﯾﮕﺮ، آﻧﻬﺎرا ورﺷﮑﺴـﺘﮕﯽ ازﯾﮏ ﻣﺪﻋﯽ زﯾﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺑـﻪ ﺷـﻤﺎر آورد ﮐـﻪ ﻗﺎﺑـﻞ ﺑﺎزﯾﺎﻓـﺖ ﻧﯿﺴﺘﻨﺪ. ﻣﺎﻫـﯿﺖ ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ورﺷﮑﺴـﺘﮕﯽ ﻧﯿـﺰ ﺣﺎﯾﺰ اﻫﻤﯿﺖ اﺳـﺖ. آﯾـﺎ ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﻣﺬﮐﻮر ﺟﺰء ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ ﺷـﺮﮐﺖ ﺗﻠﻘـﯽ ﻣـﯽﺷـﻮد؟ آﯾـﺎ ﻣـﺒﻠﻎ آﻧﻬﺎ، ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪﺑﻪ ﮔﺴـﺘﺮش داﻣـﻨﮥ ورﺷﮑﺴـﺘﮕﯽ، اﻓـﺰاﯾﺶ ﻣـﯽﯾﺎﺑﺪ؟ آﯾﺎ ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ورﺷﮑﺴـﺘﮕﯽ ازﻧـﻮع ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی دﻓﻌﯽ ﺷﺮﮐﺖ (ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺣﻖاﻟﺰﺣﻤﮥ وﮐﯿﻞ) ﻣﺤﺴﻮب ﻣﯽﺷﻮد ﯾﺎ آن (ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺑﻬﺎی ازﺑﯿﻦ رﻓﺘﻦ ازﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﻣﺎﻧﺪﮔﺎر ﺣُﺴـﻦ ﺷـﻬﺮت ﺷـﺮﮐﺖ) ﺑﻪ ﺷﻤﺎر ﻣﯽآﯾﺪ؟ ﮔﻔﺘﻨﯽ ﮐﻪ ﻫـﺎﮔِﻦ و ﺳِـﻦﺑِـﺖ (۱۹۷۸) در اﯾـﻦ زﻣﯿـﻨﻪﺑﺤﺚ ﺟﺎﻟﺒﯽ ﮐﺮدهاﻧﺪ.

 

ﭼﻬـﺎرم اﯾـﻨﮑﻪ، ﺑﺮای ﺗﺤﻠﯿﻞ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﻣﻌﺎﻣﻼﺗﯽ، ﺑﺎﯾـﺪ آﻧﻬـﺎرادرﻗﺎﻟـﺐ ﺳـﺎﺧﺘﺎرﻣﺸﺨﺼـﯽ ﻧﺸﺎن داد. ﻫﻤﭽﻨـﯿﻦ، ﺑﻪﻣﻨﻈﻮرﭘﺮﻫﯿﺰ ازﺗﻌﺪﯾﻞ ﻧﺎﮔﻬﺎﻧﯽ ﻧﺴﺒﺘﻬﺎی ﺑﺪﻫـﯽ ﺷﺮﮐﺖ در ﺟﻬﺖ اﻫﺪاف ﻣﺸﺨﺺﺷﺪه، ﻫﺰﯾﻨﮥ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺎ اﻧﺪازۀ آن ﻣﺘﻨﺎﺳﺐ ﺑﺎﺷﺪ. اﻟﺒﺘﻪ، ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺗﻌﺪﯾﻞ اﺳﺘﻔﺎده از ﭼﻨﯿﻦ اﻟﮕﻮﯾﯽ ﻗﺪری دورازاﻧﺘﻈﺎر ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ؛ زﯾﺮا ﻫﻤﮕﺎن اﻧﺘﻈﺎردارﻧﺪ ﮐﻪ ﺑﺎ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺛﺎﺑﺖ ﻧﺴﺒﺘﺎً ﮐﻼن و ﻫﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ﻧﻬﺎﯾﯽ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎً ﺛﺎﺑﺘﯽ روﺑﻪرو ﻣﻔﺮوﺿـﺎت ﮔﻮﻧﺎﮔـﻮن ﻣـﺮﺑﻮط ﺑـﻪﻫـﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺗﻌﺪﯾﻞﺑﺤﺚ و درﺑﺎرۀ آﻧﻬﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﮐﺮده اﻧﺪ.

 

ﺑـﺎ ﺗﻮﺟﻪﺑﻪدﻻﯾﻠﯽ ﮐﻪازﻧﻈﺮ ﮔﺬﺷﺖ، ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺗﻌـﺮﯾﻒ ﻣﺎﯾـﺮز(۱۹۸۴) دردو ﺑﺨــﺶ ﻣﻄﺎﻟﻌــﻪ ﺷــﻮد:

 

ﺑﺨـﺶ اول، ﻧﻈـﺮﯾﮥ ﺗـﻮازن اﯾﺴﺘﺎ و، ﺑﺨﺶ دوم، رﻓﺘﺎر (ﻓﺮاﻧﮏ و ﮔﻮﯾﺎل، ۲۰۰۵) ﺗﻌﺪﯾﻞ اﻫﺪاف ﺗﻌﺮﯾﻒ اول: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷﺮﮐﺖ ازﻃﺮﯾﻖ ﻣﻮازﻧﮥ ﺗﮑﺪورهای ﻣـﺰاﯾﺎی ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﺑﺪﻫﯽ و ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫـﺎی ورﺷﮑﺴـﺘﮕﯽ ﺗﻌﯿـﯿﻦ ﻣـﯽﺷﻮد، ﻣﯽﮔﻮﯾﯿﻢ ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷﺮﮐﺖ ﻣﻄﺎﺑﻖ ﺑﺎ اﻟﮕﻮی ﻧﻈﺮﯾﮥﺗﻮازن اﯾﺴﺘﺎ ﺷﮑﻞ ﮔﺮﻓﺘﻪاﺳﺖ.

 

ﺗﻌـﺮﯾﻒ دوم: ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐـﻪ ﺑﺮای ﺷﺮﮐﺖ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥﻫـﺪف ﺗﻌﺮﯾﻒ و ﻣﺸﺎﻫﺪه ﻣﯽﺷﻮد، اﻧﺤﺮاﻓﺎت ﺳـﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥﻓﻌﻠﯽ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥﻫﺪف ﻣﺬﮐﻮر ﺑﻪﺗﺪرﯾﺞ و در ﻃـﯽ زﻣـﺎن ﺣﺬف ﻣﯽﺷﻮد،ﮔﻮﯾـﯿﻢ ﺷﺮﮐﺖ رﻓﺘﺎرﺗﻌﺪﯾﻞ اﻫﺪاف را درﭘﯿﺶ ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ.

 

۲-۳-۱-۴- ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺗﻮازن اﯾﺴﺘﺎ

 

ﻧﺴـﺨﮥاوﻟﯿﮥ ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺗﻮازن اﯾﺴﺘﺎ را ﺑﺮًدﻟﯽ(۱۹۸۴) ﻋﺮﺿـﻪﮐـﺮده اﻧـﺪ. اﻣﺎ ﺳﺎﺧﺘﺎرﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﻣﻔﺮوض در اﻟﮕـﻮی ﻣﺬﮐـﻮر اﻧﻄﺒﺎق دﻗﯿﻘﯽ ﺑﺎ واﻗﻌﯿﺘﻬﺎی ﻣﻮﺟﻮد ﻧـﺪارد. ﺑـﺮای ﻣـﺜﺎل، ﻗﺎﻧـﻮن ﻣﺎﻟـﯿﺎﺗﻬﺎ ﺷـﺎﻣﻞ وﯾﮋﮔﯿﻬﺎی ﭘﻮﯾﺎﯾـﯽ اﺳﺖ ﮐﻪﻧﻤﯽﺗﻮان آﻧﻬﺎرا ﺑﻪروش ﻣﻄﻠﻮﺑﯽ در اﻟﮕﻮﯾـﯽ ﺗـﮏدورهای و اﯾﺴـﺘﺎ (ﻣﺎﻧﻨﺪ آﻧﭽﻪ ﺻﺎﺣﺐﻧﻈﺮ ﻣﺰﺑﻮر ﻣﻄﺮح ﮐﺮده اﺳﺖ ﻧﻤﺎﯾﺶ داد. ﺑﺮاﺳــﺎس اﻟﮕــﻮی ﺑﺮدﻟــﯽ و ﻫﻤﮑــﺎران (۱۹۸۴)، ﻓﺮضﻣﯽﺷﻮﻧﺪ ﺑﺎﺑﺖ ﺳـﺮﻣﺎﯾﻪﮔـﺬاران ﺧﻄﺮﺧﻨﺜﯽ اوراق ﻗﺮﺿﻪای ﮐﻪدر ﭘﺎﯾﺎن دوره در اﺧﺘﯿﺎر دارﻧﺪ، ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﺑﺎ ﻧﺮخ ﺗﺼﺎﻋﺪی ﻣﯽﺷﻮﻧﺪ.

 

ﺳﻮد ﺳﻬﺎم درﯾﺎﻓﺘـﯽ و ﻋـﻮاﯾﺪ ﺣﺎﺻـﻞ ازداد و ﺳـﺘﺪ ﺳـﻬﺎمﻧﯿــﺰ ﻣﺸـﻤﻮل ﻣﺎﻟﯿﺎﺗـﯽ ﺑﺎ ﻧﺮخ ﺛﺎﺑﺖ اﺳﺖ. ﺧﻄﺮﺧﻨﺜﯽ ﺑﻮدن ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاران ﺣﺎﮐﯽ ازآن اﺳﺖ ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاری آﻧﺎن دراوراق ﺑﻬﺎداری ﺻـﻮرت ﮔـﺮﻓﺘﻪﮐـﻪ ﺧﺎﻟﺺ ﻋـﻮاﯾﺪ ﺣﺎﺻﻞ ازآن (ﭘﺲ ازﮐﺴﺮ ﻣﺎﻟﯿﺎت) ﺑﯿﺶ از ﺳﺎﯾﺮ اﻧﻮاع اوراق ﺑﻬﺎداراﺳﺖ. اﻟﺒﺘﻪ، در اﻟﮕﻮی ﻣـﺰﺑﻮر ﻓﺮض ﺑﺮ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ، اوﻻً، ﻧـﺮخ ﻧﻬﺎﯾـﯽ ﻣﺎﻟﯿﺎت ﺑﺮ درآﻣﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﺛﺎﺑﺖ اﺳﺖ و، ﺛﺎﻧﯿﺎً، ﺷﺮﮐﺖ ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ وﺟﻮه ﭘﺮداﺧﺘﯽ ﺑﺎﺑﺖ اﺻﻞ وﺑﻬﺮۀ ﺗﺴﻬﯿﻼت درﯾﺎﻓﺘﯽ از ﺳﻮد ﻣﺸﻤﻮل ﻣﺎﻟﯿﺎت ﺧﻮد را ﮐﺴﺮ ﮐﻨﺪ. درﻣﻘﺎﺑﻞ، ﻓﺮض ﺷﺪه ﮐﻪ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاران ﻧﯿﺰ ﺑﺎﯾﺪ، ﭘﺲ ازدرﯾﺎﻓﺖ ﻣﺒﺎﻟﻎ ﻣﺬﮐﻮر، ﻣﺎﻟﯿﺎت ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪآن را ﭘﺮداﺧﺖ ﮐﻨﻨﺪ. ﺑﺎﯾﺪ ﺗﻮﺟﻪداﺷﺖ ﮐﻪدر ﭼﻨﯿﻦ ﺷـﺮاﯾﻄﯽ ﻧﯿـﺰ ﺳـﭙﺮﻫﺎی ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﻏﯿﺮﺑﺪﻫﯽ وﺟﻮددارد، وﻟـﯽ ﻧﻤـﯽﺗـﻮان آﻧﻬﺎرادرﻣﯿﺎن ﺷﺮﮐﺘﻬﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن و ﺣﺎﻻت ﻣﺨﺘﻠﻒ ﻣﻮﺟﻮد آرﺑﯿﺘﺮاژ ﮐﺮد. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ، اﮔﺮ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺗﻌﻬﺪات ﺧﻮدرا ﺑﺎزﭘﺮداﺧﺖ ﮐﻨﺪ؛ ﻫـﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺑﺤﺮان ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪزﯾﺎﻧﻬﺎﯾﯽ ﺗﺒﺪﯾﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ﮐﻪﻫﯿﭻﮔﺎه ﺑﺎزﯾﺎﻓﺖ ﻧﻤﯽﮔﺮدد.

 

۲-۳-۱-۵- ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺗﻮازن ﭘﻮﯾﺎ

 

اراﺋﮥاﻟﮕﻮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪﻧﻘﺶ زﻣﺎن در آﻧﻬﺎ ﻣﻠﺤﻮظ ﺷﺪه ﺑﺎﺷﺪ، ﻣﺴﺘﻠﺰمدرﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻦوﯾﮋﮔﯿﻬﺎﯾﯽاﺳﺖ ﮐﻪ ﭘﯿﺶ از اﯾﻦ در اﻟﮕﻮﻫﺎی ﺗﮑﺪورهای ﻧﺎدﯾﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺷﺪه اﻧﺪ. در اﯾﻦ ﻣﯿﺎن، ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻧﻘﺶ اﻧﺘﻈﺎرات ﻣﻮﺟﻮد و ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﺗﻌﺪﯾﻞ اﻫﻤﯿﺖ وﯾﮋه ای دارد. در اﻟﮕﻮﻫﺎی ﭘﻮﯾﺎ، ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮﯾﻬﺎی ﺻﺤﯿﺢ ﻣﺎﻟﯽ ﺑﻪ ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯿﻬﺎی ﺷﺮﮐﺖ درﺑﺎرۀ ﻫﺰﯾﻨﻪﻫﺎی ﻣﺎﻟﯽ دورۀ ﺑﻌﺪ ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ، ﺑﺮﺧﯽ از ﺷﺮﮐﺘﻬﺎ ﺑﻪ ﺗﻘﺴﯿﻢ ﺳﻮد ﺗﻤﺎﯾﻞ دارﻧﺪ، ﺑﻌﻀﯽ ﺧﻮاﻫﺎن اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ از ﻣﺤﻞ ﺳﻮد اﻧﺒﺎﺷﺘﻪاﻧﺪ و ﺗﻌﺪادی ﻧﯿﺰ ﺑﻪ ﻫﺮ دو ﮔﺮاﯾﺶ دارﻧﺪ. دراﯾﻨﺠﺎ، ﺑﺮایروﺷﻦﺷﺪن ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻣﻮﺿﻮع و ﻗﺒﻞ از ﭘﺮداﺧﺘﻦ ﺑﻪ اﻟﮕﻮﻫﺎی دﯾﮕﺮ، دو ﻣﺜﺎل در زﻣﯿﻨﮥ اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺎﻟﻘﻮۀ ﻧﻘﺶ زﻣﺎن در ﺗﺼﻤﯿﻢﮔﯿﺮﯾﻬﺎی ﺗﺄﻣﯿﻦ ﻣﺎﻟﯽ ﻣﯽآورﯾﻢ.

 

ﻣﺜﺎل اول: ﺷﺮﮐﺘﯽ رادرﻧﻈﺮ ﺑﮕﯿﺮﯾﺪ ﮐﻪﺑﺴﯿﺎر ﺳﻮدآوراﺳﺖ و ﺗﺼﻤﯿﻢ دارد، ﺑﻪ ﺟﺎی اﻓﺰاﯾﺶ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪ، وﺟﻮه ﻣﻮﺟﻮد را در ﻣﯿﺎن ﺳﻬﺎﻣﺪاران ﺧﻮد ﺗﻘﺴﯿﻢ ﮐﻨﺪ. ﭘﺮﺳﺶ اﯾﻨﺠﺎﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ ﺷﺮﮐﺖ ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ﺑﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﮐﺎری ﻣﺒﺎدرت ورزد ﯾﺎ ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ اﯾﻦ ﮐﺎر را ﺑﺮای ﯾﮏ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ دورۀ دﯾﮕﺮ ﺑﻪﺗﺄﺧﯿﺮ اﻧﺪازد؟ﭘﺎﺳﺨﮕﻮﯾﯽ ﺑﻪ ﭘﺮﺳﺶ اﺧﯿﺮ ﺑﻪ ﻧﺮﺧﻬﺎی ﻣﺎﻟﯿﺎﺗﯽ ﺷﺮﮐﺖ و ﻧﺮخ ﺑﺎزدﻫﯽ آن در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﻧﺮخ ﺑﺎزدۀ ﺳﺎﯾﺮ ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬارﯾﻬﺎی ﻣﺴﺘﻘﯿﻢ ﺳﻬﺎﻣﺪاراﻧﺶ ﺑﺴﺘﮕﯽ دارد. ﻧﯿﺰ ﺗﻮﺟﻪ داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯿﺪ ﮐﻪ ﭼﻮن ﺷﺮﮐﺖ ﺳﻮدآوری ﺧﻮﺑﯽ دارد، ﻓﺮﺻﺘﻬﺎی ﺳﺮﻣﺎﯾﻪﮔﺬاری آن ﺑﺴﯿﺎرﻣﻄﻠﻮبﺗﺮ از ﻓﺮﺻﺘﻬﺎی ﻣﺸﺎﺑﻬﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ در ﭘﯿﺶ روی ﺳﻬﺎﻣﺪاران اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ ﮐﻪ، ﺑﺎ وﺟﻮد ﺑﺎﻻﺗﺮ ﺑﻮدن ﻧﺮخ ﻣﺎﻟﯿﺎت ﺑﺮ درآﻣﺪ ﺷﺮﮐﺖ ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ سهام‌داران آن، ﺑﻬﺘﺮ اﺳﺖ ﺷﺮﮐﺖ وﺟﻮه ﻣﻮﺟﻮدرادرﻧﺰد ﺧﻮد ﺣﻔﻆ ﮐﻨﺪ و آﻧﻬﺎرا ﺗﻮزﯾﻊ ﻧﮑﻨﺪ. ازﻣﺜﺎل ﻣﻄﺮح ﺷﺪه ﻣﯽﺗﻮان ﭼﻨﯿﻦﻧﺘﯿﺠﻪﮔﯿﺮی ﮐﺮد ﮐﻪ ﺳﻮد اﻧﺒﺎﺷﺘﮥ ﺷﺮﮐﺘﻬﺎی ﺳﻮدآورﺗﺮﺣﺘﻤﺎً ﺑﯿﺶاز ﺷﺮﮐﺖﻫﺎﯾﯽ اﺳﺖﮐﻪاز ﺳﻮدآوری ﮐﻤﺘﺮی ﺑﺮﺧﻮردارﻧﺪ. ﻋﻼوه ﺑﺮ اﯾﻦ، ازآﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺳﻮد اﻧﺒﺎﺷﺘﻪ از اﻗﻼم ﺣﻘﻮق ﺻﺎﺣﺒﺎن ﺳﻬﺎم ﺑﻪ ﺣﺴﺎب ﻣﯽآﯾﺪ، ﻣﯽﺗﻮان اﻧﺘﻈﺎر داﺷﺖ ﮐﻪ ﺳﻄﺢ ﺑﺪﻫﯽﻫﺎی ﺷﺮﮐﺘﻬﺎی ﺳﻮدآورﺗﺮ ﮐﻤﺘﺮ و ﺣﻀﻮر ﺑﺪﻫﯽﻫﺎ در ﺳﺎﺧﺘﺎر ﺳﺮﻣﺎﯾﮥ ﺷﺮﮐﺖ ﮐﻢرﻧﮓﺗﺮ ﺑﺎﺷﺪ.

 

ﺑﻪﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ در ﺷﺮاﯾﻄﯽ ﮐﻪ ﻣﺒﺎﺣﺜﯽ ﻣﺎﻧﻨﺪ ﺗﻀﺎدﻫﺎی ﻧﻤﺎﯾﻨﺪﮔﯽ و ﻣﺨﺎﻟﻒﮔﺰﯾﻨﯽ ﮐﺎﻧﻮن ﺗﻮﺟﻪ ﺻﺎﺣﺐ ﻧﻈﺮان ﺣﻮزۀ ﻣﺎﻟﯽ را ﺗﺸﮑﯿﻞ ﻣﯽداده، ﺗﻼﺷﻬﺎی اوﻟﯿﻪ ﺑﺮای اراﺋﮥ اﻟﮕﻮﯾﯽ ﻣﺒﺘﻨﯽ ﺑﺮ ﻧﻈﺮﯾﮥ ﺗﻮازن ﭘﻮﯾﺎ از ﻣﻨﻈﺮ ﻓﻨﯽ ﺑﺎ ﻣﺸﮑﻼﺗﯽ ﻣﻮاﺟﻪ ﺑﻮده و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﻣﻮﻓﻘﯿﺖ ﭼﻨﺪاﻧﯽ دﺳﺖ ﻧﯿﺎﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﻣﺮوزه، ﺗﻼش ﻣﻄﺮحﮐﻨﻨﺪﮔﺎن الگوهای ﭘﻮﯾﺎ ﺑﺮ و ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺣﻞ وﻓﺼﻞ ﻣﺸﮑﻼت ﻧﺎﺷﯽ از ﻋﺪم ﻗﻄﻌﯿﺖ اﯾﻦ در ﺣﺎﻟﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ورﺷﮑﺴﺘﮕﯽ ﻣﺘﻤﺮﮐﺰ ﺷﺪه اﺳﺖ.

“

 نظر دهید »

" مقالات تحقیقاتی و پایان نامه ها – ۱- مسئولیت کیفری تارک فعل نوعا کشنده در حقوق ایران؛ – 3 "

21 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

به تبع انجام جرم به وسیله فعل مثبت دارای قدرت صدمه بیشتر بر افراد است وبر همین اساس در نظر افراد ومقنن سرزنش و مجازات بیشتری را با خود دارد.در نظر اکثر حقوق دانان معتبر ترک فعل همان عدم انجام تکلیف قانونی است. وبه نظر ایشان« ترک فعل به تنهایی موجب تحقق جرم نیست ومی بایستی تصریح قانونی یا قراردادی و امثال آن وجود داشته باشد» .[۳۵]

 

این که آیا قتل می‌تواند با یک ترک فعل اتفاق بیفتد یا خیر وآیا شرایط خاصی باید با ترک فعل ترکیب شود یا خیر سوالی است که ما در این بخش و بخش های آتی به دنبال آن هستیم.گاهی مقنن رفتار مورد نیاز برای ارتکاب یک جرم را ترک فعلی دانسته است که از مصادیق بارز آن می توان به بزه ترک انفاق در ماده ی ۶۴۲ق.م.ا ۱۳۷۵اشاره کرد،[۳۶] این گونه جرایم راجرایم ترک فعل واقعی هم می‌گویند چرا که به طور واقعی در جایگاه خود قرار گرفته اند ولیکن گاهی هم ترک فعل به طور مجاز ‌و استثنایی در جایگاه فعل مثبت قرار می‌گیرد ونقش آن را بازی می‌کند، در این گونه موارد جرایم ایجادی را جرایم ترک فعل مصنوعی هم می‌گویند.

 

حال این که طبق نصوص جزایی ما قتل با ترک فعل محقق می شود یا خیر،در بین حقوق دانان ما اختلاف نظر وجود دارد ،عد ه ای بر این باورند که در نصوص جزایی ما ترک فعل به عنوان رفتار موجد جرم قتل ذکر نشده است، لذا طبیعتا سخن از این که ترک فعل می‌تواند موجب قتل عمد شود ،سخنی بیهوده است.[۳۷]

 

و البته عد ه ای نیز بر این باورند که مقنن در نصوص جزایی ‌به این امر نظر ‌و اشاره داشته است .«قتل و یا صدمات جسمانی ناشی از ترک فعل را می توان از مصادیق این جنایات دانست ‌و نیازی ‌به این که قانون گذار همه ی مصادیق را به صراحت مورد اشاره قرار دهد وجود ندارد و مقنن در مواد ۲۰۶ و ۲۷۱در مقام تبیین عنصر روانی و به عبارت دیگر موارد عمدی بودن جنایات بوده است نه این که قصد تبیین دقیق عنصر مادی این جرایم را داشته باشد.به علاوه وقتی مقنن از واژه هایی مثل فعل یا انجام دادن کار استفاده کرده معنی عرفی آن ها را مد نظر داشته است،که در این معنی واژه های مذکور شامل ترک فعل هم می شود.»[۳۸]

 

در موافقت با این نظر می توان گفت،چنان که در سطور فوق گذشت،گاهی اوقات ترک فعل در جایگاه واقعی خود نبوده و در جایگاه فعل ایفای نقش می‌کند که به آن ترک فعل مصنوعی هم گفته می شود،و نگارنده ضمن قبول نظر و استدلال حقوق دان شهیر فوق قایل ‌به این استدلال هم هست که اگر مخالفان بر کلمات به کار رفته در متون جزایی فوق اصرار دارند ،(کلماتی که حاکی از فعل هستند)قضیه ‌به این شکل قابل حل خواهد بود که در این گونه موارد(مواردی که ترک فعل نوعا کشنده باعث قتل است)به طور استثنایی در جایگاه فعل نقش ایفا نموده،و عدم پذیرش چنین ترک فعلی به عنوان رکن مادی قتل که هم واجد سرزنش اجتماعی است و هم واجد ضرر و زیان(دو خصیصه مورد نیاز جهت جرم انگاری)خلاف عدالت بوده و مسامحه ای بر مسامحه ی مقنن در متون جزایی قبل از تصویب قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۹۲است.البته در بخش های آتی شرایطی که برای تحقق قتل با ترک فعل نوعا کشنده لازم است نیز بیان شده است.

 

ه-فعل ناشی ازترک فعل؛

 

چنان که ذکر شد عموما رفتاری که موجد وموجب قتل عمد می شود فعل مثبت است و در نصوص جزایی بسیاری از کشورها هم وضع بدین شکل است ولی گاهی به طور استثنایی ترک فعل نقش یک فعل را بازی می‌کند ومی تواند موجبات تحقق قتل را به بار بیاورد.و در حقوق جزایی ما به« فعل ناشی از ترک فعل» معروف است.آن چه که باعث تردید در نقش وجوبی ترک فعل در ایجاد قتل می شود احراز رابطه ی استناد بین ترک فعل و نتیجه پیش امده است،به عبارتی بهتر و خلاصه تر« تارک فعل «مانع»مرگ نشده است،در حالی که ،برای مسئول شناختن ،وی باید «باعث»مرگ شده باشد.»[۳۹]

 

همان طور که ذکر شد ترک فعل به تنهایی موجب قتل عمد نیست وبرای این که بتوان آن را واجد نقشی دانست که جایگاه فعل مثبت است باید با شرایطی توام وهمراه باشد تا استناد قتل به ان امکان پذیر باشد که در بخش های آتی می‌آید.

 

 

 

۱- مسئولیت کیفری تارک فعل نوعا کشنده در حقوق ایران؛

 

۱-۱-ترک فعل ناشی از قانون یا قرارداد؛

 

آن چه که مهم وضروری است این است که مرتکب رفتار ترک فعل می بایستی به صراحت در قانون و … واجد یک وظیفه ‌و تکلیف باشد تا در صورت ترک آن وظیفه بتوان با وجود سایر شرایط نتیجه ای را به وی منتسب کرد.منشا این تکلیف هم موضوعیتی ندارد ممکن است از طریق قانون باشد یا قرار داد یا رابطه خاص بین طرفین و…جهت توضیح بیشتر این بخش به ذکر ماده واحده «قانون خود داری از کمک به مصدومین ورفع مخاطرات جانی»مصوب۱۳۵۴پرداخته وسپس به فروض مرتبط به آن تحت عنوان فوق می پردازیم.

 

بند اول این قانون اشعار می‌دارد«هر کس شخص یا اشخاصی را در معرض خطر جانی مشاهده کند و بتواند با اقدام فوری خود یا کمک طلبیدن از دیگران یا اعلام فوری به مراجع یا مقامات صلاحیتدار از وقوع خطر یا تشدید ان جلوگیری کند ،بدون این که با این اقدام خطری متوجه او یا دیگران شود،وبا وجود استمداد یا دلالت اوضاع واحوال بر ضرورت کمک ،از اقدام ‌به این امر خود داری کند به حبس جنحه ای تا یک سال وجزای نقدی تا پنجاه هزار ریال محکوم خواهد شد.در این مورد اگر مرتکب از کسانی باشد که به اقتضای حرفه خود می توانسته کمک مؤثری بکند به حبس از سه ماه تا دو سال یا جزای نقدی از ده هزار ریال تا یکصد هزار ریال محکوم خواهد شد.مسئولان مراکز درمانی ،اعم از دولتی یا خصوصی،که از پذیرفتن شخص اسیب دیده ‌و اقدام به درمان او یا کمک های اولیه امتناع نمایند به حداکثر مجازات ذکر شده محکوم می‌شوند…»در بند دوم این ماده واحده آمده است«هر گاه کسانی که حسب قانون یاوظیفه مکلفند به اشخاص اسیب دیده که در معرض خطر جانی قرار دارند کمک نمایند از اقدام لازم و کمک به آن ها خود داری نمایند به حبس جنحه ای از شش ماه تا سه سال محکوم خواهد شد.»

“

 نظر دهید »

" پایان نامه ها و مقالات تحقیقاتی | لکسی تایمی – 3 "

21 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

این افراد نیمرخ سالمی‌نشان می‌دهند، آن ها مشکلاتی از قبیل شکایت جسمانی، افسردگی، اضطراب ناتوان کننده را ندارند. در شرایط ناکامی‌خود را سرزنش نمی‌کنند، فکر می‌کنند خودپنداره بالایی در گذشته، حال و آینده داشته و خواهند داشت. به دیگران احساس تعلق می‌کنند، خودشان را به عنوان فردی شایسته تلقی کرده و از خود قدردانی می‌کنند. خود را قادر به حل مشکلات می‌دانند و انتظار دارند بر موقعیت‌ها کنترل داشته باشند.

 

این افراد ارجحیت بالا برای تصاویر خنثی در برابر تصاویر تهدید کننده در آزمون‌های دیداری نشان می‌دهند، از دیدگاه روان پویشی یعنی رویدادهای تهدید کننده واپس زده می‌شوند یا از ورود به هوشیاری ممانعت می‌شوند. تیپ III افراد آلکسی تایمیا با نمرات پایین در هیجان و نمرات بالا در بعد شناختی آلکسی تایمیا مشخص می‌شوند که از دیدگاه نظری، این ترکیب از نمرات عجیب به نظر می‌رسد (مورمن[۵۷] و پیجپرز[۵۸]، ۲۰۰۴). قابل درک نیست چگونه افرادی که برانگیختگی هیجانی کم را نشان می‌دهند و می‌توانند شناخت‌های خوب توسعه یافته را به همراه این توانایی کم را برای هیجان‌ها داشته باشند. در یک انتشار، ‌در مورد نوروسایکولوژی آلکسی تایمیا، یک تبیین برای این تناقض مطرح شده است ( برموند و همکاران، ۲۰۰۶).

 

در کل افراد تیپ III آلکسی تایمیا، نیمرخ شخصیتی بی نهایت سالم اما مشکوک گزارش می‌کنند. ممکن است این ها افرادی باشند که از واپس زنی استفاده کنند و به تحریکات تهدید آمیز منفی اجازه ورود به هشیاری را ندهند. نتایج برخی از پژوهش‌ها نشان داده که آن ها تمایل به سوء استفاده ی هیجانی و اجتماعی از دیگران دارند و نیمرخ آن ها با شخصیت خود شیفته مشابهت دارد.

 

لکسی تایمی

 

طبق تحقیقات کارور[۵۹] و شی یر[۶۰] (۲۰۰۰)، صمیمیت عاطفی مادر لکسی تایمیا را پیش‌بینی می‌کند. لکسی تایمیا با مشکلات روانشناختی ارتباط دارد نه با حالات دفاعی. افراد لکسی تایمیک در اضطراب تسهیل کننده نمره بالا دارند و این بدین معنا است که آن ها می‌توانند در شرایط پرچالش بهترین عملکرد را داشته باشند. از لحاظ رویارویی و مقابله با مشکلات، آن ها تمایل دارند به جای اینکه مشکلات را انکار کنند یا از آن اجتناب کنند، به طور فعالانه روی آن ها کار کنند. همچنین این افراد در مواقع سخت حمایت اجتماعی را می‌طلبند. لکسی تایمیک‌ها خودپنداره بالا و خوبی دارند و دارای عزت نفس بالایی اند و با دیگران رابطه ی خوبی برقرار می‌کنند و خودشان را به عنوان افراد شایسته ای تلقی می‌کنند.

 

عنصر اصلی لکسی تایمیک، ارگانیزم عاطفی خوب و تکامل یافته است و هر دو جنبه ی عاطفی و هیجانی تنظیم عواطف، همخوانی خوبی با هم دارند، سایر یافته ها نیز حاکی از این است که افراد لکسی تایمیک از لحاظ هوش هیجانی بالا هستند و دارای شخصیتی نرمالی اند. آن ها توانایی دارند که در شرایط پر فشار به بالاتر از ملاک‌های خود برسند، این عقیده با رابطه بین روان و هوش هیجانی همخوانی دارد (گلمن، ۱۹۹۵).

نیمرخ افراد لکسی تایمیک شباهتی با ویژگی‌های شخصیت نمایشی دارد ، این افراد به طور مؤثر با دنیا کنار می‌آیند و برای تأثیر هیجان‌ها ارزش قائل هستند و آن را به راحتی و به طور اشکار ابراز می‌کنند (اولدهام و موریس، ۱۹۹۵).

 

یافته های به دست آمده نشان می‌دهد که افراد لکسی تایمیک تمایل دارند از دیگران استفاده کنند و آن ها نسبت به مودال‌ها (گروه بهنجار) در سوءاستفاده ی هیجانی نمره ی بالایی می‌گیرند. در ارتباط با حالت نمایشی، افراد هیستریونیک توانایی‌های خود را نشان می‌دهند و تمایل دیگران را تشخیص می‌دهند تا علاقه و جذابیت بیشتری را به وجود بیاورند. آن ها وقتی در صحنه هستند بسیار جذاب و جالب می‌شوند.

 

۲-۳- ابراز گری هیجان

 

ابرازگری هیجانی به عنوان یک مؤلفه اصلی هیجان ها، به نمایش بیرونی هیجان، بدون توجه به ارزش (مبثت یا منفی) یاشیوه (چهره ای، ‌کلامی و رفتاری) اطلاق می‌شود (کرینگ[۶۱] و همکاران، ١٩٩۴).

 

اکمن[۶۲] و فریزن (۱۹۷۴) ابراز هیجان را ظواهر حالت‌های هیجانی با درونی شامل مجموعه های ویژه ای ازتغییرات در فعالیت‌های زیستی– عصبی تشکیل می‌دهد (لویس[۶۳]، ٢٠٠٠).

 

هالبرستدت[۶۴] (١٩٩١به نقل از بویام[۶۵] و پارکر[۶۶]، ١٩٩۵ )ابرازگری هیجانی را شامل ترکیبی از حالت‌های هیجانی، دانش قوانین نمایش و انگیزش و توانایی کنترل ابراز هیجان فرد می‌داند.

 

داروین[۶۷]،( ١٨٧٢ ) با انتشار کتاب “ابرازهیجان‌ها در انسان و حیوان” نقش مهمی‌در زمینه مطالعه هیجان‌ها ایفا ‌کرده‌است مشاهدات داروین موجب شد که وی سه اصل اولیه را در ابرازهیجان دخیل بداند که عبارتنداز ١ – خوگیری[۶۸]: فعالیت‌های به اجرا در آمده ارضا کننده، خواه سودمند باشد یا سودمند نباشد؛٢- تضاد[۶۹]: فعالیت‌های متضاد به اجرا در آمده تحت تکانه‌های متضاد؛ ٣- نیروی عصبی : کنش مستقیم دستگاه عصبی تهیج کننده در تن، مستقل از اراده .

 

به اعتقاد لویس(٢٠٠٠)، ابراز‌های هیجانی، به تغییرات سطحی بالقوه قابل مشاهده، در چهره، صدا و بدن وسطح فعالیت منجر می‌شود. در ابتدا، به ابرازهای هیجانی بر حسب حرکات و فعالیت بدنی بویژه کودکان کمتر توجه شده است، اگر چه به نظر می‌رسد که آواگری‌ها رساننده‌های مهم حالت‌های هیجانی باشد، ولی از کم شناخته ترین جنبه‌های ابراز هستند. ابرازهای کلامی‌بیشتراز حد قدرتمند هستند و ممکن است بتوانند حالت‌های هیجانی مشابه را در دیگران فراخوانند، ‌بنابرین‏، [۷۰]ابراز هیجان به شیوه آواگری ممکن است مسری تر از ابرازهای هیجان به شیوه بدنی یا چهره ای باشد. به عنوان مثال وقتی فیلم‌ها با افرادی تماشا می‌شوند که با صدای بلند می‌خندند، خنده دارتر از زمانی است که خود فرد به تنهایی آن را می‌بیند.به دلیل ماهیت مسری آواگری، ابراز کلامی‌ممکن است هدف تلاش‌های اجتماعی اولیه باشد (لویس، ٢٠٠٠).

 

حرکت، ممکن است یک شیوه دیگر ابراز هیجان‌ها باشد، : به عنوان مثال گریختن از چیزی ویا آمدن به سوی آن، پاسخ‌های حرکتی همراه با هیجان‌های مثبت و منفی هستند.

 

در واقع، اغلب دورشدن نوزاد از یک اسباب بازی یا شخصی نا آشنا، مستقل از ابراز چهره ای، با ترس او مرتبط است.کاملا واضح است که ابرازهای هیجانی مجزا ممکن است در نوزادان و در سنین خیلی پایین تر مشاهده شود.در ابتدا، بین حالت‌های هیجانی و ابراز هیجانی تمیز قائل شد، به عنوان مثال، کودک وقتی رفتارگریه کردن را تحت کنترل در می‌آورد که والدین اورا به گونه ای تربیت می‌کنند که هنگام آشفتگی یا نیاز گریه نکند.

 

۲-۳-۱- تفاوت‌های فردی در ابراز گری هیجانی

 

یک مسئله در ارتباط با فعالیت‌های هیجانی این است که آن ها بلافاصله قابل پوشیده شدن و به وسیله فرد قابل کنترل هستند. ‌بنابرین‏ ممکن است حالت‌های هیجانی با ابراز هیجانی متفاوت شوند و گاهی نیز تمیز دادن حالت‌های هیجانی از ابرازهای هیجانی مهم است(لویس، ٢٠٠٠).

“

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

دانلود پایان نامه، پروپوزال، پروژه، گزارش سمینار

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس