" فایل های دانشگاهی -تحقیق – پروژه | قسمت 3 – 4 "
“
فصل دوم
مبانی نظری و پیشینه پژوهش
۲-۱٫ مقدمه
در فصل دوم پژوهش مطالعات نظری در۴ بخش ارائه شده است. با توجه به موضوع پژوهش در بخش۲-۲ با تمرکز بر مباحث نظری «همکاری علمی»، ابتدا مروری برتاریخچه، مفهوم همکاری علمی و ارتباط آن با مفاهیمی چون تالیف مشترک و خرد جمعی ارائه شده است. افزون بر آن ویژگیهای این نوع از همکاری در فضای مجازی بیان شده است. در بخش ۲-۳ با تأکید بر مباحث نظری «ویکیپدیا »، ابتدا تاریخچه ومفهوم ویکی مطرح شده و سپس با ارائه پتانسیلهای کاربردی ویکیها، ویکیپدیا به عنوان شناخته شدهترین نمونه معرفی میشود. بخش ۲-۴ با تمرکز بر «ویکیپدیای فارسی»، شامل مباحث مربوط به ساختار ویکیپدیا، ساز و کارهای مشارکت و همکاری علمی در ویکیپدیا، دلایل و انگیزه های همکاری و نیز مهمترین چالشها برای همکاری میباشد. در نهایت در بخش پایانی، پیشینههای مرتبط با پژوهش در داخل و خارج از کشور مرور میشود.
۲-۲٫ مروری بر همکاری علمی
تعامل درمیان متخصصان حوزه های علمی مدتهاست که ضروری شده است. اکثر مراحل فرایند پژوهش به فعالیتهای ارتباطی نسبتا زیادی از قبیل گفت وگوی متخصصان با یکدیگر، نوشتن و مطالعه مقالات و نامهها وابسته است. نه تنها متخصصان نتایج پژوهش و اطلاعات را بایکدیگر مبادله میکنند، بلکه نتایج پژوهش را به صورت مشترک تولید میکنند. همکاری شکلی قوی از تعامل است که امکان ارتباط مؤثر و نیز سهیم شدن در قابلیتها و سایر منابع را میدهد (اسدی و همکاران، ۱۳۹۰). یکی از بهترین روشهای علمی کردن مفاهیمی نظیر اشتراک دانش و نیز روابط بین رشتهای در جوامع علمی امروز، همکاری علمی پژوهشگران با همدیگر به منظور استفاده از دانش، تجربه، امکانات و مهارتهای موجود در دانشمندان همرشته و یا دیگر رشتهها است (نوروزی و ولایتی، ۱۳۸۸، ص.۲۲).
در واقع همکاری علمی را میتوان بازتاب فعالیتها و رویکردهای جامعه علمی به شمار آورد. به طوری که مطالعه و بررسی این مقوله میتواند به جامعه شناسی علم نیز کمک کند (رحیمی و فتاحی، ۱۳۸۶).
۲-۲-۱٫ تاریخچه همکاری علمی
منشا و بنیان همکاری علمی را باید با مطالعه تاریخ گذشته آغاز کرد. همکاری علمی ویژگی مهم ساختار پژوهش علمی معاصر است، البته کار گروهی علمی از قرن بیستم نمود پیدا نکرده و در واقع همکاری علمی مفهومی تازه نیست، بلکه واکنشی در برابر پدیده حرفهای شدن علم است. حرفهای شدن، فرایندی است که گروهی از پژوهشگران را با مجموعهای از گرایشها- گرایشهایی را که هم فراگیر و هم منحصر به فرد هستند- سازمان میدهد، به این معنی که حرفهای شدن، قواعد، حقوق، و راه و رسم دسترسی به یک گروه را دربرمیگیرد؛ چه به این صورت که اعضای یک گروه را گرد هم آورد و یا این که آن ها را از سایر افراد در جامعه بزرگتری جدا سازد. بدین ترتیب ریشه پژوهشهای گروهی و مشارکتی را باید از زمان تولد علم نوین ( انقلاب علمی قرن هفدهم) و در سازمانهای ارتباطی انقلاب علمی یعنی مجلههای علمی و مقاله های آن ها جستجو کرد. فرانسه پس از قرن هفدهم برجستهترین مؤسسههای علمی جهان را تشکیل داد و بدین ترتیب شرایط موجود در این کشور بنیانی برای رشد آموزش رسمی علمی، آزمایشگاههای پژوهشی جدید و تخصصگرایی و در نهایت حرفهای شدن فراهم آورد بدین ترتیب فرانسه الگویی برای تقلید سایر کشورها نظیر آلمان و انگلستان شد (بیور و روزن[۸]، ۱۹۷۸، نقل در رحیمی و فتاحی، ۱۳۸۶). در پی این تحولات پژوهشها نشان دادند که در نیمه اول قرن نوزدهم دانشمندانی که با یکدیگر همکاری علمی داشتند، به طور متوسط توان تولید یا بهرهوری بالاتری نشان دادند و گرایش عمده در همکاری علمی افزایش چندنویسندگی است (هریسون و زیمون[۹]، ۲۰۰۰، نقل در رحیمی و فتاحی،۱۳۸۶).
در دهه های اخیر پدیده تالیف مشترک توجه زیادی را در جامعه شناسی علم به خود جلب کردهاست. اکنون به نظر میرسد در رشتههای خاصی از علوم، روزگاری که یک متخصص به تنهایی کار میکرد به پایان رسیده است. در پی این تحولات در قرن بیستم با توسعه دانشگاهها و با ایجاد مقاطع تحصیلات تکمیلی که بر پژوهش تأکید داشتند موضوع همکاری علمی اهمیت فزایندهای یافت. در واقع همکاری علمی فعالیتی جدید نیست و مدتهاست که در چارچوب سازمانی دانشگاههای پژوهشی مدرن جای گرفته است و با وجود تمام موانع در هر زمانی انجام شده است(رحیمی و فتاحی، ۱۳۸۶).
در عصر حاضر، ابزارهای مختلف فناوریهای جدید، فضاها و فرصتهای بیشتری برای امر مشارکت و همکاری علمی به منظور بهبود انتقال دانش، ایجاد کردهاست به گونهای که استفاده از این ابزارها موجب ارتباط بهتر و بیشتر و نیز همکاری سازندهتر در ساخت و ساز و ایجاد دانش شده است.
۲-۲-۲٫ تعاریف و مفاهیم همکاری علمی
۲-۲-۲-۱٫ همکاری و مشارکت
همکاری به زبان ساده به معنی مشارکت و تعاون در انجام فعالیتها و طرحهای مشترک است. به دیگر سخن همکاری فعالیتی گروهی است که درآن تمامی اعضای یک گروه برای رسیدن به یک هدف ویژه با بهره گرفتن از تمامی امکانات بالقوه گروه، در ارائه پیشنهادهای علمی، اندیشههای نو و نوآوری، تصمیمگیری، برنامهریزی، اجرا و بهرهبرداری از دستاوردهای گروهی دخالت دارند(نوروزی و ولایتی،۱۳۸۸، ص ۲۶).
ماکسول[۱۰] در اشاره به تفاوت همکاری و مشارکت بیان میکند که همکاری به معنای رضایتمندی برای انجام دادن کار با همدیگر است. اما مشارکت به معنای کار کردن با هم و به جدیت است. کاری که همتیمیهای مشارکتپذیر انجام میدهند چیزی بیشتر از فقط کار کردن با یکدیگر است. هر فرد چیزی را به میان میآورد که به کار آن ها ارزش افزوده داده و اثر همافزایی به تیم میدهد. جمع جبری یک کار گروهی مشارکتی، همیشه بیشتر از بخشهای آن گروه به تنهایی است (ماکسول، ۱۳۸۵ب،ص.۲۱، نقل در نوروزی و ولایتی،۱۳۸۸، ص ۳۳).
در اجرای پژوهش مشارکتی روششناسیهای متنوعی وجود دارد. کرونبرگ[۱۱] برخی از اصول پژوهش مشارکتی را چنین خلاصه کردهاست که:
-
- پژوهش مشارکتی براین فرض استوار است که انسانها دارای توانایی ذاتی برای تولید دانش هستند و در نتیجه تولید دانش در انحصار «متخصصان» نیست.
-
- پژوهش مشارکتی فرایندی آموزشی برای پژوهشگران و مشارکان در طرحهای پژوهشی است. این رهیافت متضمن شناسایی نیازهای اجتماع، آگاهی درباره محدودیتها و تحلیل علل مشکلات، تدوین و اجرای راهحلهاست.
-
- پژوهشگر آگاهانه متعهد به در نظر گرفتن آرمان اجتماع است. بنابرین اصل سنتی بیطرفی علمی را در پژوهش رد میکند.
-
- پژوهش مشارکتی مبتنی بر فرایند دیالکتیکی گفت و گو بین پژوهشگر و اجتماع است. گفت وگو چارچوبی فراهم میسازد که راه را بر تحریف و مداخلات روششناختی نامربوط میبندد و فرایند پژوهش را کنترل و هدایت میکند.
“