دانلود پایان نامه، پروپوزال، پروژه، گزارش سمینار

  • خانه 
  • موضوعات 
  • آرشیوها 
  • آخرین نظرات 

" تحقیق-پروژه و پایان نامه – ۱-۳ اهمیت وضرورت تحقیق – 7 "

19 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

قیاس با موارد مشابه ویا ترکیبی از این دو خواهد بود برای اینکه سازمان وموسسه وشرکتی بتواند به مزیت رقابتی نسبی مجهز شود بایستی ظرفیت ترکیب بهینه نیروی انسانی مجرب با تجهیزات مناسب سیستم ها و روش های اجرایی قابل اتکا را داشته باشد. باید اذعان کردکه یکی از مهمترین دغدغه های مدیریت در هر سازمان، وجود منابع مورد نیاز و مدیریت بهینه آن ها‌ است. سازمان ها برای دستیابی به موفقیت مجبورند منابع خود را به بهترین نحو تخصیص دهند. انجام این کار، یکی از مهمترین و پیچیده ترین فعالیت های سازمان است. امروزه ‌با بهره گیری از دانش و شیوه های مدرن، سیستم هایی به نام برنامه ریزی منابع سازمان طراحی شده اند که مجموعه فعالیت های یک سازمان را در تمامی ابعاد برنامه ریزی و کنترل می‌کنند ومدیریت را در مسیر یکپارچگی فرایندهای سازمانی و تخصیص بهینه منابع یاری می رسانند(شفیعی و همکاران،۶۸،۱۳۹۰). نرم افزار برنامه ریزی منابع سازمان همه سیستم ها را با هم ترکیب کرده و آن ها را در قالب یک نرم افزار ی یکپارچه یا پایگاه داده های واحد ارائه می‌کنند تا بخش های مختلف بتوانند در استفاده از اطلاعات یکدیگر آسانتر با هم ارتباط برقرار کنند (اخوان طباطبایی،۱۳۸۲،۴۹).که این یکپارچگی سازی ،باعث استاندارد شدن و ارتقای مراحل عملیات سازمان می شودیکپارچه سازی ماژول پشتیبانی فروش با سایر بخش های زنجیره تامین ،این اطمینان را ایجاد می‌کند که کلیه تبادلات مربوط به فرایند پشتیبانی از تدارک مواد وانبارداری تا فروش وتوزیع به شکل بهینه تنظیم شوند.از طریق یکپارچه سازی دقیق برنامه های کاربردی ،گردش مقادیر بخش پشتیبانی به طور خودکار به روز ومطابق با گردش ارزش در بخش مالی ،دارایی ها ‌و حسابداری مدیریتی نگهداری می‌شوند و در واقع پشتیبانی تولید سطح بالایی از عملکرد را در برنامه ریزی وکنترل گردش مواد ارائه می‌دهد.

۱-۲ بیان مسئله

 

با کوتاه شدن دوره عمر محصولات ، سازما نها قادر نخواهند بود در این محیط رقابتی و همراه با تغییرات شدید در فناوری ،منابع زیادی را برای تولید محصولات جدید صرف نمایند و به عبارتی باید به فکر استفاده بهینه از منابع سازمان باشندبر همین اساس در جهت استفاده بهینه از منابع سازمان مشکل اصلی مدیران، کمبود اطلاعات راجع به منابع سازمان نیست، بلکه مسئله اصلی بررسی اطلاعات حسابداری و میزان رضایت کاربر در استفاده از ERP و عملکرد آن در سازمان می‌باشد. امروزه استفاده ا ز سیستم های اطلاعاتی که یکی از دستاورد های فناوری اطلاعات در سازمان ها می‌باشد به یک ضرورت تبدیل گشته و سازما نها را در جهت استفاده از گنجاندن تکنیک های حسابداری و فناوری جدید در یک سیستم ERPترغیب خواهد کرد . اما در سازما نها و مؤ سسات تجاری ایرانی کاربرد شایان توجهی در سطح گسترده نداشته است . محققان ‌به این نکته اشاره کردند که رضایت کاربر یکی از عوامل کلیدی مؤثر بر موفقیت سیستم های اطلاعاتی می‌باشد . رضایت کاربر یکی از شاخص های غیر مستقیم است و زمانی به کار گرفته می شود که تعیین شاخص های مستقیم وبا تبدیل آن ها به ارزش پولی امکان پذیر نباشد( آذر و همکاران ، ۱۳۹۱ ،۱۱۸).

استفاده از ERPموجب ارتقاء عملکرد تجاری سازمان می‌گردد در واقع انتظار می رود در اثر حضور سیستم ERPفعالیت واحد های مختلف تبدیل به فرایند های استا ندارد و یکپار چه گشته و دارای مدیریت و کنترل متمرکز باشند مثلا برای فرایند دریافت سفارش از مشتری تا تحویل انتظار می رود پس از اینکه سفارش رسیده از سوی مشتری وارد سیستم ERPشد همه اطلاعات لازم جهت تکمیل و ارائه این سفارش در آن وجود خواهد داشت و اینکه مشتری سفارش دهنده اعتبار کافی نزد شرکت دارد یا خیر از ماژول مالی و سطح موجودی انبار کالا و مواد اولیه مر بوط ‌به این سفارش از ماژول های انبار استخراج می‌گردد(عابدینی،۱۳۸۸،۴۹).

 

رقابتی شدن محیط کسب وکار ضرورت ایجاد یکپارچگی درون سازمانی ‌و تسهیل و تسریع فرایند های کسب وکار کارایی واثر بخشی عملیاتی سازمان ها را افزایش داده ها و آن ها را برای حضور در بازار رقابتی آماده می کند(عمید و همکاران،۱۳۸۸،۱).

 

پیاده سازی یک ERPبه علت تغییراتی که عموما از طریق یکپارچگی تکنیکی نرم افزار ، سخت افزارو عملکرد ها اتفاق می افتد بیشتر تولید کنندگان و هم مشتریان را تحت تاثیر قرار می‌دهند و توانایی وقابلیت یک شرکت برای پیاده سازی موفقیت آمیز یک ERPاهمیت به سزایی دارد (علیزاده ،۱۳۸۵،۹۰).

 

پرسشی در راستای پیاده سازی ERPدر سازمان و منابع ERPمطرح می شودکه به شرح زیر می‌باشد.

 

به کارگیری ERPاز دید گاه حسابداران چه منافعی به همراه دارد؟

 

۱-۳ اهمیت وضرورت تحقیق

 

بقای سازمان ها ، وابسته به کسب موقعیت در فضای رقابتی بازار است. در بازارهای رقابتی امروز طول عمر مزایای رقابتی سازمان ها کاهش یافته است و به سرعت باید روندها را در راستای آن به دست آورد و مزایای جدید رقابتی ، بهینه سازی کرد .

 

“

 نظر دهید »

" دانلود فایل های دانشگاهی – ۲-۸-اشتراک دانش – 3 "

19 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

الف) اجتماعی نمودن (پنهان به پنهان): انتقال دانش نامشهود یک فرد به فرد دیگر، نحوه رفع مشکل برنامه طراحی به صورت غیر معمول. برای انجام مؤثر این فرایند باید میان افراد، فرهنگ مشترک و توانایی کار گروهی ایجاد شود که با بهره گرفتن از نظریه های اجتماعی و همکاری میسر می‏ شود. نشست گروهی که تجربیات را توضیح داده، درباره آن بحث می ‏کند، فعالیتی است عادی، که در آن اشتراک دانش پنهان می‏تواند رخ دهد(مرویک[۵۶]،۲۰۰۱).

 

ب) خارجی کردن(بیرونی سازی)(نهان به آشکار): تبدیل دانش نامشهود به دانش مشهود. در این حالت فرد می‏تواند، دانش خود را در قالب مطالب منظم (سمینار،کارگاه آموزشی) به دیگران ارائه دهد. گفتگوهای میان یک گروه، در پاسخ به پرسش‏ها یا برداشت از رخدادها، از جمله فعالیت‏های معمولی هستند که این نوع از تبدیل در آن ها رخ می‏ دهد.

 

ج) پیوند و اتصال برقرار کردن (آشکار به آشکار): در این مرحله، حرکت، از دانش آشکارفردی، به سمت دانش آشکار گروهی و ذخیره سازی آن صورت می‏پذیرد و با توجه به استفاده از دانش موجود، امکان حل مسائل از طریق گروه فراهم شده، به دنبال آن دانش، توسعه می‏یابد.

 

د) درونی سازی(آشکار به نهان): در این مرحله دانش اشکار به دست آمده در سازمان، نهادینه می‏ شود. همچنین گذراندن این مرحله برای افراد، آفرینش دانش ضمنی جدید شخصی را نیز در پی دارد(کسب دانش پنهان جدید از دانش آشکار موجود).

 

گذراندن مراحل چهارگانه بالا، باید به صورت پیاپی و حرکت حلزونی شکل، ادامه یابد، تا ‌به این وسیله، هر مرحله‏ای، کامل کننده مرحله پیش از خود باشد و ضمن نهادینه شدن دانش در سازمان، باعث تولید و خلق دانش‏های جدید نیز شود.

 

نکته مهم دیگر آن است، که هنگامی‏که افراد در این فرآیندها شرکت می‏ کنند، آموزش سازمانی نیز رخ می‏ دهد، زیرا در این مشارکت، دانش افراد با دیگران، به اشتراک گذارده می‏ شود، توضیح داده می‏ شود، برای دیگران قابل دسترسی می‏ شود و همچنین خلق و تولید دانش جدید از طریق این فرآیندها رخ می‏ دهد.

 

شکل (۲-۳): نمایی از فرایند تبدیل دانش (افرازه، ۱۳۸۱)

 

 

 

شکل (۲-۴): تبدیل دانش بین شکل‏های نهان و آشکار آن

 

نهان به آشکار (بیرونی سازی )

 

متنند گفتگوی درون گروه،پاسخ به پرسش‏ها

 

آشکار به نهان (درونی سازی)

 

مانند آموختن از طریق خواندن /شنیدن گزارش

 

آشکار به نهان (درونی سازی)

 

مانند آموختن از طریق خواندن /شنیدن گزارش

 

آشکار به آشکار (ترکیب)

 

مانند ارسال گزارش از طریق پست الکترونیکی

 

البته باید توجه داشت که این فرآیندها در ترکیبات مختلف و در موقعیت‏های کاری ما بین افرادی که با یکدیگر مشغول به کارند، به وقوع می‏پیوندد. خلق دانش، نتیجه تاثیر متقابل افراد و دانش آشکار و پنهان است، به واسطه تعامل فرد با دیگران، دانش نهان، برون سازی شده به اشتراک گذارده می‏ شود، همچنین افراد در این فرایندها از راه مدیریت دانش با به دست آوردن بینش و تجربه سازمانی خود یا توسط کارکنان دیگر، دانش را خلق، منتشر و درونی می‏ کنند. از آنجا که همه فرایندهای این مدل مهم‏اند، ‌بنابرین‏ لازم است آن ها را در مدیریت دانش به صورت یکپارچه مورد توجه قرار داده با اندیشیدن تدابیر و برنامه‏ ریزی‏های لازم و نیز با عنایت به موقعیت سازمان مورد نظر، توازن بین این فرایندها را برقرار کرد(هانسن[۵۷]،۱۹۹۹).

 

۲-۸-اشتراک دانش

 

تسهیم دانش یکی از شش فرایند اصلی مدیریت دانش است. تسهیم دانش عبارت است از یک مجموعه رفتارهایی است که تبادل اطلاعات یا کمک به دیگران را منجر می‏ شود.ادراک تسهیم دانش عبارت است از یک نیروی قطعی و مثبت در ایجاد نوآوری سازمان‏ها(کوننلی و کولووی[۵۸]،۲۰۰۲ ).

 

تبدیل دانش، به مسئله مدیریت دانش ضمنی به درون پایگاه دانش سازمانی می‏ پردازد که در آنجا می‏توان آن را تحت مدیریت و مشارکت قرار داد. در غیراین صورت، این دانش کاملاً شخصی باقی می‏ماند و انتقال آن بسیار دشوار خواهد بود. بدون سازوکاری جهت تسخیر و تبدیل این دانش ضمنی به دانش ملموس و مشخص«یا دانش کانونی»، قسمت اعظمی از سرمایه دانش سازمانی هر روز بدون مصرف باقی می‏ماند(عباسی، ۱۳۸۳،ص۸۹).

 

دانش، دانش می‏آفریند. همان فرآیندهایی که به کارگرفته می‏ شود تا دانش خلق، منتقل و به کار گرفته شود، خود منتج به دانش جدیدی می‏ شود. کاربر دانش را از پایگاه‏های اطلاعاتی مشکل راه‏حل به کار می‏ گیرد تا مشکل مشابهی را که کمی با آن تفاوت دارد، حل کند. این راه‏حل موفق (که البته مستندسازی و ذخیره شده است) اکنون پایه دانش سازمانی را گسترش می‏ دهد. به همین ترتیب، ایده‏هایی را می‏توان در جلسات بحث و تبادل نظر مطرح کرد. تا ایده‏های جدید منتشر شود، ایده‏هایی که برخی از آن ها بینش‏های جدید و با ارزشی ارائه می‏ دهد که به دانش سازمان می‏افزاید(عباسی، ۱۳۸۳،ص۸۹).

 

با ورود به عصر اطلاعات و ظهور شرکت‏هایی که تنها دارایی‏های آن ها از جنس دانش است، دانشمندان اقتصاد با وضع جدیدی روبرو شدند؛ بدین معنا که تولید و درآمدزایی در این گونه شرکت‏ها تنها به واسطه «دانش سازمانی اعم از دانش افراد و مجموعه کلی شرکت» صورت می‌پذیرد. امروزه، دانش سازمانی به عنوان یک منبع ناملموس بسیار ارزشمند برای کسب برتری رقابتی شناخته شده است و سازمان‏ها به مدیریت چنین دارایی نامحسوسی جهت به دست آوردن و حفظ مزیت رقابتی سازمانی توجه بسیاری داشته‏اند(هانسن[۵۹]،۱۹۹۹).

 

در بسیاری از نظریه های سازمانی به اهمیت مدیریت دانش اشاره شده است و یکی از عوامل کلیدی و مهم در مدیریت دانش، توانایی سازمان‏ها در انتقال و به اشتراک گذاری دانش شناخته شده است.شیوه های اشتراک دانش و یادگیری میان کارکنان فرایند مدیریت دانش را تسهیل می ‏کند. بدون اشتراک دانش، نمی‎توان به گونه‏ای مؤثر مدیریت دانش سازمانی را انجام داد و سازمان کم کم برتری رقابتی خویش را از دست خواهد داد. اشتراک دانش به عنوان یک عنصر حیاتی و مهم برای سازمان‏ها جهت گسترش خدمات یکپارچه، اشتراک منابع و تلاش در جهت ارتقاء یادگیری سازمانی و خلاقیت و نوآوری مطرح شده است. در تعریفی عام، اشتراک دانش یعنی به اشتراک گذاری اطلاعات مرتبط سازمانی، عقاید و اندیشه‏ها، پیشنهادها و تجربه های کارکنان سازمان با یکدیگر. داونپورت [۶۰](۱۹۹۷) معتقد است اشتراک دانش در میان کارکنان به معنای دسترس پذیر کردن دانش برای دیگران در سازمان است. این امر، فرایندی است که از آن طریق دانش یک فرد به شکلی که قابل فهم و استفاده برای دیگران است تبدیل می شود.

“

 نظر دهید »

"مقاله-پروژه و پایان نامه – ۳-۲-۲- علم و آگاهی – 10

17 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

۳-۲-۱- اراده

 

اراده در لغت به معنای خواستن، خواست، میل، قصد و آهنگ است (معین،۱۳۸۵: ۵۲) و در اصطلاح حقوقی آن را به جمع قصد و رضا و نیز حرکت نفس برای انجام کاری خاص پس از سنجش منافع و مضار آن معنا کرده‌اند. البته قرار گرفتن قصد در شمول اراده بسیار بعید است (جعفری لنگرودی،۱۳۷۷: ۲۴).

 

انجام حرکت و کنش، در هر حال و بویژه در فرضی که منجر به بروز جنایت گردد؛ به تنهایی و به خودی خود نمی تواند بمعنای ارادی بودن آن در درجۀ نخست و عمدی بودن جنایت در نهایت باشد (پی فلچر،۱۳۸۴: ۹۱).

 

در نتیجه لازمۀ ارادی بودن حرکت و عمدی بودن جنایت این است که بر خواسته از خواست و ارادۀ مرتکب باشد (همان،۹۲).

 

منشأ و خواستگاه اراده، وضعیت خاص ذهنی و روانی مرتکب در زمان ارتکاب جرم است که باید مشتمل بر ادراک و اختیار باشد (میرسعیدی،۱۳۹۰: ۷۷).

 

نباید تصور نمود که شرط ارادی بودن منحصر به جرائم عمد است؛ بلکه بر عکس جرائم غیر عمد هم نیازمند اراده می‌باشند و تنها در این صورت است که فعل را می توان به مرتکب آن منتسب کرد (پی فلچر،۱۳۸۴: ۹۲).

 

در انجام هر کار فرض بر این است که مرتکب با علم، اراده و اختیار به آن دست می زند؛ مگر خلافش ثابت گردد (همان:۱۰۱).

 

‌بر اساس نظریه ولزل، معیار انجام عمل عالمانه، ارادی و با اختیار، خواست و اراده هدف آن می‌باشد (همان،۱۰۶).

 

در واقع باید گفت که اراده اولین شاخص عنصر معنوی می‌باشد. در بی ارادگی، عنصر مادی ارتکابی قابل انتساب به مرتکب نبوده و در نتیجه جرم و جنایت نیز قابل انتساب به او نخواهد بود. از جمله مصادیق بی ارادگی می توان به خواب، بیهوشی، هیپنوتیزم و اجبار اشاره کرد. در حالی که در اکراه، اراده موجود ولی آزاد نیست و در حقیقت رضا مخدوش است. در عین حال فعل و انفعالات ذهنی-روانی ناشی از اراده را حتی در خصوص مجانین محقق می دانند (وهابی،۱۳۹۰: ۲۲).

 

ارادۀ فعل یا ترک فعل، حالتی روانی می‌باشد که از اعصاب نشأت گرفته و فرماندهی آن را مغز عهده دار می‌باشد (پاد،۱۳۸۵: ۱۴۵) این امر بر پایۀ تصمیم، خواست و تمایل به رفتار متبلور می شود (وهابی،۱۳۹۰: ۲۱).

 

در نتیجه باید گفت که اراده پلی است بین ذهن مرتکب و ارتکاب عمل که با فقد آن، عمل ارتکابی که همان عنصر مادی جرم می‌باشد قابل انتساب به مرتکب نخواهد بود چرا که مسئولیت منوط به ارتکاب جرم به طور ارادی است (همان،۲۳).

 

همان‌ طور که گفته شد اراده در تمامی جرائم اعم از عمد و غیر عمد وجود داشته که در خصوص جرائم عمد لازم است که با قصد مجرمانه همزمانی و هماهنگی نیز داشته باشد (اردبیلی،۱۳۸۴: ۲۳۷).

 

ارادۀ رفتاری خاص همراه با ارادۀ نتیجه آن در نهایت منتج به احراز سوءنیت و عمد بودن می‌گردد. در حالی که با فقد اراده نتیجه، رفتار در ردیف شبه عمد قرار خواهد گرفت. فرض سوم فقد هر دو اراده (رفتار و نتیجه) است که در اینصورت رفتار، خطایی محسوب می‌گردد (شامبیاتی،۱۳۷۷: ۴۰۴).

 

در نتیجه نخستین عنصر رکن معنوی، ارادی بودن رفتار ارتکابی می‌باشد و در صورت غیر ارادی بودن رفتار ارتکابی منجر به جنایت، عنصر معنوی منتفی است. البته این اراده باید از یکسو اراده ای آزاد و مختار و از دیگر سوی ناشی از ذهن و روانی معقول و متعارف باشد (وهابی،۱۳۹۰: ۲۲).

 

۳-۲-۲- علم و آگاهی

 

علم در لغت به معنای دانش، معرفت، یقین و دانستن آمده و نقطه مقابل جهل و ظن است (معین،۱۳۸۵: ۷۵۶)

 

آگاهی نیز در لغت در معنای اطلاع، خبر، استحضار، وقوف و … استعمال می شود (همان،۲۱)

 

در این بخش ما قصد نداریم به تفصیل در خصوص نقاط مقابل علم و آگاهی و مواردی نظیر جهل و اشتباه صحبت کنیم. بلکه بحث تفصیلی این مطالب را به بخش عوامل رافع مسئولیت و اشتباه موکول می نمائیم. در اینجا ما برآنیم که صرفاً و به اجمال در خصوص نقش علم و آگاهی در جنایت نکاتی را متذکر گردیم.

 

علم و آگهی در ارتکاب رفتار عمدی مجرمانه عبارت است از: اطلاع فاعل به چگونگی، کیفیت و ماهیت عمل مجرمانه ارتکابی (اردبیلی،۱۳۸۴: ۲۳۴).

 

در نتیجه منظور از آن به هیچ وجه نمی تواند عدم جهل موضوعی و حکمی لااقل به طور مستقیم باشد. در واقع نمی توان علم و آگاهی از غیرقانونی و نامشروع بودن عمل را از عناصر لازم برای احراز رکن معنوی تلقی نمود.(جهل حکمی) اگرچه در خصوص جهل موضوعی نمی توان با این اطلاق سخن راند (همان،۲۳۴).

 

تمایز علم و آگاهی با قصد مجرمانه در خصوص موضوع آن دو است. علم و آگاهی در ارتباط با شرایط و اوضاع و احوال رفتار ارتکابی نظیر انسان بودن و زنده بودن مجنی علیه، کشنده بودن فعل ارتکابی و … مصداق می‌یابد. در حالی که قصد مجرمانه مربوط به نتیجۀ عمل نظیر قتل و ضرب یا جرح و … می‌باشد (وهابی،۱۳۹۰: ۲۶).اما شباهت آندو در این است که هم علم و آگاهی و هم قصد مجرمانه را باید برای تحقق و اثبات جنایات عمدی، احراز نمود. حال آنکه علم و آگاهی در جنایات غیر عمد فاقد اثر بوده و قصد مجرمانه نباید وجود داشته باشد.در نتیجه نقش علم و آگاهی در عنصر معنوی جنایت، علم و آگاهی به انسان بودن و زنده بودن مجنی علیه است. بدیگر سخن موضوع جنایت انسان زنده است که در قتل، حیات و در جنایت مادون قتل، جسم و روان وی مورد تعرض واقع می شود (پوربافرانی،۱۳۸۸: ۵۴)

 

علم به موضوع در جرائم عمد، در کتاب کلیات قانون مجازات فعلی، تحت عنوان شرایط مسئولیت کیفری و در مادۀ ۱۴۴ آن تصریح گردیده است.

 

۳-۲-۳- قصد و عمد

 

قصد را در لغت به آهنگ، نیت و مقصود (معین،۱۳۸۵: ۸۶۴) و نیز خواستن، در نظر داشتن، منظور کردن و در اندیشه کاری بودن معنا کرده‌اند (آذرنوش،۱۳۹۱: ۸۵۳). همچنین قصد را مصمم شدن به انجام عمل و نیز حصول نتیجۀ مجرمانه عمل تعریف کرده‌اند (جعفری لنگرودی،۱۳۷۷: ۵۴۷).

 

بی شک مهمترین عامل در عنصر معنوی قصد می‌باشد که مقسم جرائم و از جمله جنایات به عمد و غیر عمد است. این امر را می توان از تعاریف عمد نیز استنتاج نمود.

 

عمد در لغت به انجام کاری به قصد و اختیار (معین،۱۳۸۵: ۷۵۸) و در اصطلاح به قصد نتیجۀ عمل مجرمانه متضمن علم و اختیار معنا گردیده است (جعفری لنگرودی،۱۳۷۷: ۷۵۶). اصولاً فعل نمی تواند جدای از قصد بررسی گردد. با تدقیق در رابطۀ بین فعل و قصد می توان بین دو حالت قصد جنایت در جنایات عمد و حادثه و خطا در جنایات غیر عمد تفکیک قائل گردید (پی فلچر،۱۳۸۴:۱۰۸).

 

قصد به عنوان مقدمۀ جنایت عمد، هماره قابلیت تأثیرگذاری، انجام و عدم انجام و نیز تغییر را دارد؛ چرا که در ذهن مجرم و جانی وجود داشته و از طریق و با انجام رفتار جنایت بار، به منصۀ ظهور و بروز می‌رسد. حال آنکه تقصیر در خارج وجود داشته و به ناگاه رخ می کند (همان،۲۰۹).

 

در بسیاری از موارد، حقوق ‌دانان مفاهیم عمد و قصد را مرادف یکدیگر آورده اند. حال آنکه تدقیق در معانی آندو، جدایی آن ها را از یکدیگر نشان می‌دهد. این امر از مطالب فوق بخوبی قابل برداشت است.در واقع این قصد در نتیجه می‌باشد که جرم را در ردیف عمد قرار می‌دهد. در صورت فقد چنین قصدی، قصد فعل که مشترک جرائم عمد و غیر عمد است؛ به تنهایی کاری از پیش نبرده و در نتیجه جرم در شمول غیر عمد قرار خواهد گرفت.برخی عمد را منوط به برنامه ریزی قبلی، برای رسیدن به اهداف از پیش تعیین شده، وسیله ارتکاب جرم می دانند (همان،۱۹۱).

“

 نظر دهید »

منابع پایان نامه ها – قسمت 9 – 7

16 آذر 1401 توسط نویسنده محمدی

“

 

مازلو مطرح می‌کند تا زمانی که نیازهای اولیه فرد ارضاء نشود، تحقق نیازهای بعدی مشکل خواهدبود. به عنوان مثال ارضاء نیاز به احترام یا عزت نفس منوط به ارضاء نیازهای اولیه جسمانی، ایمنی و محبت است.

 

مازلو دونوع نیاز به اعتماد را از هم تفکیک ‌کرده‌است: یکی عزت نفس، که شامل تمایل به شایستگی، چیرگی، پیشرفت، توانمندی، کفایت، اطمینان و آزادی می‌باشد. زمانی که این نیاز ارضاء شود، خود،احساس ارزشمندی و اطمینان می‌کند و فرد وجود خود را مفید و لازم می‌داند، ولی اگر این نیازها ارضاء نشود، فرد احساس حقارت و ناامیدی می‌کند. شکل دوم نیاز به اعتماد، احترام به دیگران و احترام قائل شدن از سوی دیگران می‌باشد که شامل تمایل به شناخته شدن، قدردانی، توجه، منزلت اجتماعی و غیره است. بدین خاطر افراد نیاز دارند از طرف دیگران مورد توجه و احترام قرار گیرند. البته باید گفت نیاز‌های ‌پنج‌گانه به طور همزمان ما را بر نمی انگیزاند، در هرلحظه فقط یک نیاز چیره است و ‌به این وابسته است که کدامیک از نیازها برآورده شده باشد، به ‌عنوان مثال اگر فرد چند روزی گرسنه باشد نیاز جسمانی گرسنگی چیره می شود، نیاز‌های ایمنی، محبت، احترام و تحقق خود، توجه فرد را جلب نمی کند.(سوری،‌هاشمی،۱۳۸۶)

 

وی مطرح می‌کند روانشناسان بیشتر به نیازهای زیستی پرداخته و نظریه های شخصیت را مطرح کرده‌اند که بر اساس آن ها انسان به دنبال رفع کمبودها و کاهش تنش است، در صورتی که نیاز‌های انسان بالاتر از این سطح می‌باشد.

 

مازلو می‌گوید، در روند رشد فرد، نیازهای رده بالاتر بعداً ظاهر می‌شوند و این نیاز‌ها برای بقا کمتر ضرورت دارند. با این می‌توانند به بقا و ترقی شخص کمک کنند. ارضاء این نیازها، سلامت بهتر، عمر طولانی تر و کارایی زیست شناختی بیشتری ایجاد می‌کنند.ارضاء آن ها نه فقط از نظر زیست شناسی بلکه از نظر فیزیولوژیکی نیز سودمند هستند، زیرا خوشی عمیق تر، آرامش فکر و کمال زندگی درونی را در شخص سبب می‌شوند(سوری و‌هاشمی،۱۳۸۶)

 

۲-۶-۵- نظریه آدلر:

 

آدلر،روانشناس معروف که تمام عمر خود را به بررسی و مطالعه احساس حقارت و عقده خود کم بینی صرف کرد، چنین نتیجه گرفت که مهمترین نیاز انسان کسب عزت نفس است. او معتقد است وقتی که انسان خود را ‌از دیگران کوچکتر و ‌ناتوان‌تر بداند، جامعه را برتر از خود خواهد دانست و این ناتوانی او را از فراگیری و هماهنگی با اجتماع باز می‌دارد و در مقابل آن، احساس دیگری وجود دارد که می توان نام آن را خودبزرگ بینی گذاشت که در جای خود مانند یک عقده خود برتر بینی است. طبق نظر آدلر داشتن عزت نفس، مسئله ایی کاملا حیاتی و موضوع مرگ و زندگی و عاملی مؤثر برای احساس خوشبختی و کسب لذت از زندگی است. عزت نفس با داشتن احساس مثبت نسبت به خود و قبول و پذیرش خود، رشد و نمو می‌یابد و لازمه این رشد و نمو، داشتن احساسات مثبت از خود و آگاهی از توانایی‌های موجود در خود می‌باشد (لارنس،۱۳۷۵،به نقل از شجری،۳۳)

 

۲-۶-۶- نظریه ویلیام جیمز:

 

جیمز می‌گوید: شکست و ناتوانی انسان فقط یک دلیل دارد، نداشتن ایمان به واقعیت خود است. همچنین او معتقد بود که تصور از خود در حین تعاملات اجتماعی یعنی زمانی که فرد متولد شده و مورد شناسایی دیگران قرار می‌گیرد شکل می‌یابد.(بیابان گرد، ۱۳۸۰، ۴۸)

 

۲-۶-۷- نظریه گوردن آلپورت:

 

به نظر آلپورت مفهوم خود، بخش شایان توجهی را در بحث شخصیت سالم تشکیل می‌دهد. ولی وی با جایگزینی واژه خویشتن بجای خود، می خواست ابهام‌هایی که جزء جدایی ناپذیر بحث مربوط به خود است را بکاهد.(خوشدل، ۱۳۷۹، به نقل از سوری و‌هاشمی، ۴۳) به اعتقاد آلپورت پرورش خویشتن از کودکی تا بلوغ در هفت مرحله انجام می‌گیرد.

 

۱-خودجسمانی:زمانی آغاز می شود که کودکان از من بدنی آگاه می‌شوند به عنوان مثال کودک خود را از اشیاء محیط متمایز می‌داند.

 

۲-هویت خود: در این مرحله حس تشخیص هویت خود پدیدار می شود و کودک از هویت خود آگاه شده و زمانی که آن ها اسم خودشان را یاد می گیرند و خود را مجزا از دیگران می بینند و هویت خود تقویت می شود.

 

۳- عزت نفس یا احترام به خود: سومین مرحله پرورش خویشتن است. این مفهوم زمانی در کودک پدیدار می شود که او می آموزد کارها را به تنهایی می‌تواند انجام دهد. آلپورت می‌گوید، اگر والدین مانع کاوش کودک شوند، شکل گیری عزت نفس مختل می شود.

 

۴-گسترش خود: که از سن چهار سالگی آغاز می شود و در این مرحله کودک به اینکه برخی از افراد، اشیاء و چیزها به او تعلق دارند، همانند والدین و غیره پی می‌برد.

 

۵- تصور از خود یا خودانگاره: به اینکه کودک خود را چگونه می‌داند و چه تصوری از خود دارد مربوط می شود این مرحله معمولاً از سن ۴ تا ۶ سالگی رخ می‌دهد.

 

۶- خود به عنوان حریفی عاقل: که بین ۶ تا ۱۲ سالگی ایجاد می شود، این مرحله زمانی آغاز می شود که کودکان پی می‌برند توانایی عقلانی برای حل مشکلات دارند.

 

۷- تلاش اختصاصی: درس بلوغ پدیدار می‌شود. نوجوان در این مرحله پی به وجود هدف‌های دراز مدت در خودش می‌برد. و برای آینده طرح‌ها و برنامه هایی پیش‌بینی می‌کند.(سوری،‌هاشمی، ۱۳۸۶)

 

۲-۶-۸- نظریه مید:

 

مید معتقد است تصورات و نگرش‌های شخص، نقش زیادی در زندگی او دارد. این تصور را نمی توان مربوط به موقعیت‌های درونی یا بیرونی دانست. تصورات بر اساس بازخوردی که از نظر دیگران به دست می‌آید، تشکیل می شود. ‌بنابرین‏، شخص خصوصیات خود را به گونه ای درک می‌کند که دیگران آن خصوصیات را به وی نسبت می‌دهند. او نتیجه می‌گیرد که عزت نفس بر اثر انعکاس ارزیابی دیگران، به وجود می‌آید و این اجتماع است که برای افراد معیارهای زندگی را تعیین می‌کند و از طرفی نظریات دیگران در شخص درونی می شود و عزت نفس او را شکل می‌دهد ( پورمقدسیان، ۱۳۷۳)

 

۲-۶-۹- نظریه براندن:

 

براندن، عزت نفس را یک نیاز اولیه و اساسی در زندگی انسان می‌داند. به نظر او عزت نفس سالم با خردگرایی، واقع گرایی، شهودی بودن، خلاقیت، استقلال، انعطاف پذیری، توانایی روبرو شدن با تغییر و نوع دوستی در ارتباط مستقیم می‌‌باشد. براندن در باره ارکان عزت نفس می‌گوید: عزت نفس از دو بخش باهم مرتبط تشکیل می شود

“

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
  • 3
  • 4
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

دانلود پایان نامه، پروپوزال، پروژه، گزارش سمینار

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس